رانيارانيا، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

رانيا عروسك من

سوراخ گوشهاي رانيا

1390/7/11 17:35
نویسنده : ماماني
330 بازدید
اشتراک گذاری

ملوسك ماماني جمعه با بابايي رفتيم كه كوشهات سوراخ كنيم

بابايي به اين فليبيني ها اعتمادي نداشت و ازون جايي كه فقط داروخانه هاي اينجا اين كار را مي كنند

بلاخره يه داروخانه بزرك ديديم و بابايي يه دكتر هندي رو ديد و قبول كرد

واسه كوش سمت راستت تو 5 دقيقه كريه كردي ماماني كلي بوست كرد و ببخشيد ببخشيد كفتم تو اروم شدي

داروخانه مثل يه فروشكاه بزرك بود براي كوش سمت جبت خيلي تكون خوردي دكتر دوبار مجبور شد سوراخ كنه

من واقعا عصباني بودم هي خودخوري مي كردم فدات بشم اخ اين جه ظلمي در حقت كردم

ولي الان زياد حاليت نيست اكه بعد سوراخ گوشه سال اينكار مي كردم بيشتر اذيت مي شدي

بلاخره تموم شد و 6 دقيقه اونجا رو سر خودت خراب كردي يه خانمي كه مشتري و خيلي توبولي بود

دلش كلي برات سوخته بود

ماماني هر بار, من سرم به طرف ديكه بر مي كردوندم كه نبينم تو داري درد مي _كشي البته دكتر برات بي حسي زده بود بعدش با يه دستمالي كوشت شستشو داد

ماماني خيلي خوشكل شدي البته الان طبي توي كوش داري بعد دوهفته يعني روز تولد بابابي

طلات رو خواهي بوشيد

عمه هات كه اين خبر شنيدند هر كدوم يه دكتر شده بودند البته به من كه حرفي نزدند بابات كلافه كرده بودند

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان رامیلا
11 مهر 90 18:47
خاله مبارکه، حالا چقدر عصبانی و اخمویی .
صوفی مامان رادمهر
16 مهر 90 10:37
دخمر خوشمل انشالله گوشواره های عروسیت رو بندازی... چه نازی داری شما... خودم همه اش رو خریدارم...
هدی مامان مبین
25 مهر 90 13:14
خوشگل بودی ماه شدی ماشالا به چشمات خاله