یه روز شلوغ
حالا دیگه خوب و بد کارهات رو می فهمی وقتی بهت می گم نه اینطوری پشیمون می شی و گریه
می کنی
از جارو برقی خاموش بیشتر خوشت می یاد
اینجا توی فروشگاه در حال خوردن ابمیوه
اینجا در حال خوردن ساندویج صبحانه
به تازگی رفتیم ارایشگاه و یه کمی به موهات حالت داد صورتت با مزه تر شده
اینجا روی تاب خون داری با بابا بازی می کنی
اینجا بعد یه اب تنی توی وانت حالا وقت لالایی شبونه
ببین چه دختر خوبیم منتظر نشستم تا مامان بیاد منو بخوابونه از صبح کلی لباس برای مامان کثیف
می کنم و الا مامانم بیکار می مونه روزی دو دفعه هم اب بازی می کنم اینقدر این ور اونور اینور می رم
که مامانم همش می گه بریم بخوابیم هنوز نمی دونم چرا مامان اینقدر می خواد منو بخوابونه
شب خوش دخترم
شب خوش رانیا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی