رانيارانيا، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

رانيا عروسك من

رانيا و تعطيلات عيد فطر

1390/6/13 18:59
نویسنده : ماماني
398 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماماني

تعطيلات عيد فطر تموم شد خيلي جاها و خيلي كارها كرديم و تو هم خيلي دختر خوبي بودي


روز اول عيد كه سه شنبه بود بابايي يه كمي سرش شلوغ بود 3 ساعت سركار رفت ولي رفتيم اتيليه كلي عكس خانوادكي كرفتيم تو خيلي خوشكل شدي

واسه شامش هم رفتيم يه رستوران تركي .تو اونجا خيلي دختر خوبي بودي توي بغل ماماني نشستي و اصلا اذيت نكردي حتي شب وقتي بركشتيم خونه تو زود خوابت برد

روز 4شنبه

نتونستيم جايي بريم اخه مهمون داشتيم دو تا از همكارهاي بابايي اومدن يكي شون برات يه كوشواره كوجولو خريده بود اون يكي با همسر و بسرش اومده بود بهت عيدي داد بسركوجولوش خيلي اروم بود مبل خونه رو خيس كرده بود ما هم مجبور شديم مبل واسه شستشو بيرن بدهيم.  كه ديكه بعدش كسي نيومد شبش واسه شام رفتيم بابايي كي اف سي تند خريد تو اون شب همه اش ناارام بودي شايد خسته بودي به هرصورت يه تخم مرغ برات شكستم باز هم افاقه نكرد.

روز 5شنبه

عصري رفتيم سيتي سنتر .خيلي شلوغ بود همه جور ادم از هر كشوري ديده مي شد به خصوص از قطر و سعودي زياد اومده بودند كوش هاي تو را با كلاه سرت بوشاندم تا صدا اذيتت نكنه خيلي خوب خوابيدي يه بار بيدارشدي بهت شير دادم و بمبرت عوض كردم دوباره خوابيدي البته ما زياد نمونديم مي خواستم از مادر كير برات اسباب بازي بخرم ولي خيلي شلوغ بود نشد اما يه وقت ديكه خواهيم رفت مامي برا ت خواهد خريد

جمعه

مادربزركت و عمه هات اومدت توي اسكايب و كلي بهات حرف زدن و ديدنت وقتي باسبورت تو اماده بشه حتما بايد به ديدنشون برويم عصري هم رفتيم توي ساحل بياده روي تو توي اغوشي بابا خوابيدي

شنبه
بابايي كلي بهات بازي كرد اخه ماماني حالش زياد خوب نبود و تو بيشتر با بابا بودي

تعطيلات تموم شد و امروز يكشنبه بابا رفت سر كار هوراتو ازين كلها هم زيباتري



 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)