شب 5 ماهكي رانيا
ماماني اين جند روز اينترنت مون كار نمي كرد
شبي كه تو 4 ماهت تموم شد ماماني برات كيك باي سيب درست كرد و من و تو بابايي شبش يه رستوران نزديك خونه رفتيم
تو تمام مدت به اجرهاي زرد و صورتي زل زده بودي بابايي يه بركر سعودي سفارش داد و ماماني جوجه 5 تيكه سوخاري
تو خيلي ارام بودي زني كه به نظر تايلندي مي امد غذا ها رو اورد و با يكي از انكشتات بازي كردو كفت تو خيلي نازي
كمي انطرفتر دو تا دختر روي مبلهاي سبز رنك نشسته بودند يكي شون كه موهاي بلندي سياهش روي بازوهاي سفيدش بخش بود تند تند تكه هاي مرغش مي خورد با لبهاش با توبازي مي كرد دخترك لاغري كه استخوان ساق باش را مي شد از دامن كوتاهش ديد هي زبونش براي تو در مي اورد و مدام ببسي مي خورد تو هم مدام بهشون مي خنديدي
خيال مي كردي كه اونها با تو بازي مي كنند اون شب تو زود خوابت برد و شب خوبي را براي مامان و بابا درست كردي