رانيارانيا، تا این لحظه: 13 سال و 28 روز سن داره

رانيا عروسك من

آه

1390/10/25 23:50
نویسنده : ماماني
384 بازدید
اشتراک گذاری

رانیا مامانی این روزها برامون خيلي سخت شده

بابابي بدجوري مريض شده فشارش بالا رفته نمي تونن بيارن بايين

توي دستهاش كلي سوزن و لوله وصله رنكش زرد شده و مدام بي تابي مي كنه

همه مي يان و مي رن همكارهاش و دوستهاش خيلي كمك كردن يه دوست داره

به نام مصطفي كه يقيننا برادر بابايي  همه اش هست و با دكترها كلنجار مي ره

ماماني كه اينقدر توي شوك  هست كه نمي دونه بايد جه كار كنه 

رانيا ماماني تو خيلي كوجكي و نمي دوني ولي بدطوري دلتنكي بابايي مي كنه

وقتي غروب ها مي اومد وتو مي رفتي توي بغلش

ماماني تورو به دست مادر آقا مصطفي مي كذاره و مي ره بيمارستان هر 4 ساعت يه بار

مي يام كنارت با زبون بي زبوني به من مي فهموني شيرت داره خشك مي شه ماماني

جرا بابايي نيست با تو بازي كنه

نيمه شب مي ياييم خونه  تمام ديوارها نشاني از بابايي رو داره و تو خوابيدي  اكر به

خاطر تو نبود مامان به اين خونه بدون بابا بر نمي كشت

دستهاي كوجولوت ببر بالا و براي بابا دعا كن كه دوباره خانواده كوجك ما درست بشه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

ahoo
25 دی 90 23:58
الهی بابایی هم زودتر خوب بشه و بگرده خونه جمع 3 نفرتون دوباره جمع بشه واسش دعا میکنم
sara
26 دی 90 1:56
شبنمی چی شده ... انشالا زودتر حالشون خوب میشه ...ما منتظر خبر خوب هستیم ...
سرور مامان فراز
26 دی 90 8:13
شبنم جونم برات دعا ميكنم . مطمئنم كه خدا صداي منو رو شنيد. يه كمي آروم باش ( البته ميدونم سخته ) و به خدا دل ببند كه خييييييلي مهربونه
بهار مامان طاها
26 دی 90 8:36
الا به ذکرالله تطمئن القلوب‎ مامانِ رانیا عزیز، خداوند خودش حافظ بابا جون باشه... شفای عاجل از خدا میخوام
سمیه مامان امیرعلی
26 دی 90 11:43
شبنم جووونم از صمیم قلب واسه همسری دعا میکنم که زودتر خوب شن . به خدا توکل کن عزیزم . مراقب رانیا خوشگل هم باش
سپید مامان علی
26 دی 90 12:43
وقتی این مطلبتو خوندم....... یک لحظه اشکم بند نیومد.... امیدوارم هر چه زودتر همسرت حالش خوب خوب بشه....... و بیاد پیش همسر و دخمل گلش......... شبنم جوونی نگران نیاش و شیر جوش به رانیا جوونی نده که تاثیر بد روش داره.... من و همه برای بهبودی حال همسرت خیلی دعل میکنیم
سمانه مامان کیمیا
26 دی 90 13:12
بمیرممممممممممم شبنم جون بیا از خودت و رانیا و باباش خبر بده نگرانیم ایشالا زودی خوب بشن ما خیلی دعا میکنم تو غربت عزیزممممم
صوفی مامان رادمهر
26 دی 90 14:03
شبنمی جونم چی شده؟ خدا بد نده؟ بگردم برات خواهر... دست تنها خیلی سخته... کاش پیشت بودم... انشالله زود زود خوب می شن... غصه نخوری عزیزمممم
هدی مامان مبین
27 دی 90 15:10
شبنم جونم چی شده ایشالا هرچی زودتر خوب بشه و برگرده امیدت بخدا باشه مواظب خودت و رانیا ی عزیز دل هم باش میدونم چقدر بهت سخت میگذره.... غربت....تنهایی....رانیا....دلتنگی....نگرانی امید داشته باش منم برات دعا میکنم
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
28 دی 90 12:56
ان شاالله که همسرتون به زودی حالش خوب بشه و در کنار هم به شادی روزگار رو سپری کنید
صوفی مامان رادمهر
28 دی 90 13:08
شبنمی جونم دلم پیشته به خدا... بمیرم برای رانیا... چطوره گل دخترم؟ خودت خوبی؟ انشالله زود زود خوب می شن... غصه نخور، رانیا گناه داره بچه ام... بووووسس برای هر دوتون
مامي گل
28 دی 90 14:58
عزيزم اميدوارم همسرت زودتر خوب بشه و دوباره شاد و خوشحال برگردي پيشمون بووووووووووووووس واسه رانيا جون
مامان خورشید
28 دی 90 15:35
عزیزم خیلی ناراحت شدم پستتو خوندم انشاالله زودی بابایی رانیا سلامت خوب میاد پیش دخملش