رانیا در حال بازی با طالبی
هر روز بزگتر می شی
جمعه یک ساله می شی یعنی همون روزی که تو به دنیا اومدی و قشنگترین روز مادر بود
الان 5 تا دندون داری سه تا بالا و دو تا پایین
بابا و ماما می گی هر وقت گرسنه هستی گریه نمی کنی می یای دامنم می کشی
هر وقت خوابت می یاد و یا پمپرت خراب می کنی گازم می گیری اخ که خیلی تیز و درد داره
از جات بلند می و گوشه تخت می گیری و دو قدم راه می ری ولی هنوز عاشق چهار دست و پا رفتنی هنوز راه نمی تونی بری
همه جور غذا رو می خوری از پیتزا و سیب زمینی سرخ شده تا خروشت قیمه وپلو
برنامه غدایی یک روز رانیا
6 صبح شیر
9 صبح یک موز
11 صبح سوپ شیر نصف پیاله ماست خوری و اب جوشیده
ساعت 1 و نیم ناهار غدای سفره نصف یه پیش دستی
ساعت 3 ونیم شیر
ساعت 4 و نیم اب سیب و هویج یه فنجان با یه بیسکویت
ساعت 6 سیب زمینی به انواع مختلف ولی تو بیشتر سرخ شده دوست داری
ساعت 8 شام غذای سفره نصف پیاله