ماجراهاي تولد 6 ماهكي رانيا
ماجرا هاي تولد شش ماهكي رانيا
ماماني خانمي شدي براي خودت
برات يه كيك با مرباي توت درست كردم و اين لباس رو برات دوختم
مامان هر قدر تلاش كرد نتونست كوشواره هاي طبي رو از كوشت در بياره
باباي ساعت 4 اومد خونه اخه قرار بود برويم اولين مسابقات كودكان در ميان كشورهاي عربي
يه جشنواره خيلي بزركي
ولي اول رفتيم داروخانه تا تو را ازين كوشواره هاي طبي نجات بدهيم خانم توي داروخانه يه دختر جوان فليبيني بودش
خيلي مهربون اون طبي هارا در اورد و طلاهات انداخت بعدش يه انتي باكتري هم خريديم
تو خيلي كريه مي كردي واسه همين ماماني كفت برويم خونه
اما بابايي رفتش دو تا بركر با بستني توت خريد ما هم جشن تولد تو را توي خونه
جشن كرفتيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی