رانيارانيا، تا این لحظه: 13 سال و 28 روز سن داره

رانيا عروسك من

خوشبختي از بغل مون رفت

1390/11/8 23:17
نویسنده : ماماني
427 بازدید
اشتراک گذاری

خوشبختي از بغل مون رفت

روزهاي سختي در رو داريم رانيا  خوبه كه تو هنوز نمي فهمي هر لحظه مامان غم آلود

تو نمي فهمي كه بابا به اين زودي خوب نمي شه

فقط تو همون يه ذره اميدي كه من براش نفس مي كشم

جواني ام را براي تو 

عشقم را براي تو

و اميدم را براي تو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

سپید مامان علی
9 بهمن 90 11:12
شبنم جونی
خوشبخیت به زودی زود برمیگرده
نا امید نباش
خدا خیلی بزرگه
گاهی اوقات ما آدمها رو امتحان میکنه
ان شاءالله که از امتحان الهی سرافراز بیرون بیاییم
به دخمل قشنگت و به روزهای خوبی که در آینده دارید فکر کن


كدوم روزهاي خوش بعيد مي دونم آينده اي باشه
شاپرک مامان مهدی
9 بهمن 90 18:03
تو روخدا شبنم این طوری نگو امیدت به خدا باشه دوباره خدا همه چیز رو روبراه می کنه وتو خیلی قوی هستی می تونی همه سختی ها رو پشت سر بگذاری
farida
10 بهمن 90 11:21
شبنم جان ناامید نباش انشا... عشق 5سالتون 100ساله بشه. دعا میکنم .در ناامیدی بسی امید است. بعد ار هر سختی آسانی هست. توکل کن به خدا. از رحمت خدا ناامید نشو.
سمانه مامان کیمیا
10 بهمن 90 11:34
دلم برات تنگ شده شبنم جون روزهای خوشم هست عزیزم همسرت خوب بشه همه چیز درست میشه مگه نه؟مطمئنم خوب میشه عزیزم
مامان ماهور
10 بهمن 90 16:47
سلام اميدوارم همسرتون زودتر خوب بشه نا اميد نباش واسه خدا كاري نداره
صوفی مامان رادمهر
11 بهمن 90 12:38
شبنمی عزیز دوستت دارم... بابای رانیا خوب می شن... خدای مهربون با تو و رانیاست... بوووووووووووووس
fatima
12 بهمن 90 11:31
عزيزكم ... در هر حالي كه هستي از رحمت خدا نااميد نباش دوست خوبم كاش مي تونستم بيشتر بهت كمك مي كردم
خاطره مامان بردیا
12 بهمن 90 17:37
شبنم جون خوشبختی دوباره زود زود میاد عزیزم.. انشاءاله همه چی برات خوب پیش بره و یه کم رو به راه شده باشی .بیا یه خبری از خودت و بابای رانیا بده.. نگرانیم همه
خ
12 بهمن 90 21:10
ققط خدا میدونه وقتی به وبلاگتون اومدم و این نوشته هارو خوندم چه حالی شدم من فقط میتونم دعا کنم و از خدا بخوام که خوشبختیتونو بهتون ببخشه الهی آمین
الهه مامان گلسا
14 بهمن 90 14:30
بابای رانیا زود زود خوب میشه اینو با اطمینان می گم دستای گلسا رو بالا گرفتم و دعا کردم ایشالا به زودی میان خونه
سپید مامان علی
15 بهمن 90 10:36
شبنم جونم تورو خدا این حرفهارو نزن دلم میگیره چراااااااااا اینقدر نا امیدی؟
صوفی مامان رادمهر
15 بهمن 90 15:18
شبنمی خیلی دلم برات تنگیده برای رانیا که خیلیییییییییییییییییییییییییی... هر جا هستی خدای مهربون نگه دارتون باشه... مواظب خودت باش... رانیای نازنین رو ببوووس... می دونم که الان بزرگ شده و حسابی شیرین... دلم برای اون چشمای خوشگلش تنگیده... پیشی ملوسه ناز من
sara
15 بهمن 90 15:28
شبنم جونی انشالا همسریت زودی خوب میشه و برمیگره به اغوش خانواده ....انقدر ناامید نباش عزیزم خودت انر÷ی مثبت بده .... خدایا بابای رانیا کوچولو رو خودت حفظش کن